در جبین کس نمی بینیم انوار صلاح


ریش و دستاری بجا مانده است ز آثار صلاح

ای بسا میت که خواهد بی کفن رفتن به خاک


گر چنین خواهد بزرگی یافت دستار صلاح

نوبت پاکی ز دلها با لباس افتاده است


در گره افتاده از عمامه ها کار صلاح

جبهه پرهیزکاران نامه واکرده ای است


اهل دل باشند مستغنی ز گفتار صلاح

مهر زن بر لب ز اظهار صلاحیت، که نیست


شاهدی بر فسق گویاتر ز اظهار صلاح

سعی کن چون عارفان در پاکی باطن، که نیست


پاکی ظاهر متاع روی بازار صلاح

صائب آن جمعی که آگاهند ز آفات ریا


از نظر پوشیده می دارند آثار صلاح